ک سوء می تواند ات بی نهایت سقوط کند که حتی شایسته اطلاق نام حیوان نیز نباشد و از سوی دیگر آنچنان می تواند    بنام آنکه جان را فکرت آموخت

 

تولدی رقم می خورد وانسان چشم به این جهان می گشاید جهان در انتظار ماست تا ما را در سرنوشت خود سهیم کند در دنیایی که پر از پیچ و خم است همیشه آن چیزی را که فکر می کنید شاید نشود ما می خواهیم چه کاری انجام دهیم آواها را باید شنید و نواهایی که باید شناخت باید به ضرب آهنگ آن پی برد نشانه ها چشم به راهندتا انسان فرا خوانده شود تا به دوردست نظر اندازد کوشش بسیار برای پیدا کردن یک راز هر کسی مرکز جهان خویشتن است با افکار وعقاید ذهنی خودش که در این دنیا چگونه می توانیم باشیم هر کسی در این دنیا ارزش خودش را نمایان می کند شخصیت خودمان را پرورش دهیم چه ارزشی در جامعه برای خود و خانواده تان قائل هستید ارزش خود را برای درآمد چقدر میبینید آیا ما پدید آورنده شرایط هستیم یا نه خودمان باید شرایط را به وجود آوریم در زمان حال دچار بحران شده ایم و نگذاریم شرایط بر ما غلبه کند اجازه ندهید ارزش شما را مشخص کنندچه کسی می خواهد در فقر گرایی فرو رویم و در دنیای ذهنی خود شناور بمانیم هیچ کس نمیتواند برای ما تصمیم بگیرد و هویت وشخصیت ما را شکل دهد که ما چگونه زندگی می کنیم یا خود پدیده ای بر آمده از آنیم

انسان از مسلم ترین پدیده های جهان هستی است موجودی ناشناخته به ظاهر مجموعه ای است از تضادها و نا همگونی ها

انسان موجودی است که از حیات و زندگی خودش خود آگاهانه دست میشوید

انسان موجودی است که در میان دو بی نهایت قرار دارد انسان از یک سوء می تواند ات بی نهایت سقوط کند که حتی شایسته اطلاق نام حیوان نیز نباشد و از سوی دیگر آنچنان می تواند 

در جهت تکامل عروج کند که ملائک نیز اجازه پای نهادن به مقام او را نداشته باشند راستی این انسان چگونه موجودی است که از حیوان پست تر واز ملک برتر می تواند بشود و عامل این سقوط و صعود غیر عادی چیست

ساختمان وجودش چگونه است؟ از کجا پیدا شده است و از کجا آمده است و به کجا می رود؟ چرا آمده است و برای چه می رود آیا با مرگ زندگی او واقعا پایان می یابد آیا دارای نیرو و استعدادهای خاصی است و اگر استعدادهای را دارد این استعدادها را از آغاز تولد با خود همراه داشته است یا محیطی اجتماعی این استعدادها را به او عطا کرده است دارای چه نیاز ها و گرایش های هست و آیا این نیاز ها اصیل و اساسی هستند یا کاذب و فرعی و آیا این نیازها بهر شکل و صورت که ممکن است باید ارضاء شوند یا خیر چرا؟

ارزش و مقام او در جهان هستی کدام است آیا واقعا اشرف مخلوقات است چرا؟ و اگر نیست چه موجوداتی بر او برتری دارند عوامل و موانع رشد او کدامند و از چه روشی و راهی می تواند رشد نماید

انسان راهی جزء کمک گرفتن از خالق را ندارد انسان موجودی است که روح خداوند در او دمیده شده است جسمش به خاک اتصال دارد و روحش به خدا وند کسی که به آداب قرآن انسان ساز تعهد نداشته باشد انسان نیست انسان ارزش و اعتباری دارد که خداوند می گوید همه چیز را در جهان برای تو آفریدم

و تو را برای خود و چنان نیروی خداوند تبارک و تعالی در وجودش نهاده است که بتواند از کل جهان و آنچه در آن است به نفع و صلاح خود بهره بگیرد

آری قرآن ضمن شناساندن انسان راه ادب و پرورش او را نیز به ما می آموزد کسی که به آداب قرآن ساز متعهد نباشد انسان نیست

قرآن کریم بیان کرده است: ما هر چیزی را با اندازه گیری قبلی آفریدیم به عبارت دیگر ما نظام عالم و کلیات راز هستی را به میزان و قدر آفریدیم و هیچ اعوجاد و انحرافی در آن راه نداردو زیباتر از این همه که هست تصور شدنی نیست و عالم و آدم و قرآن از یک نگارنده اند و از یک قلم نوشته شده اند

                     جهان انسانی شد و انسان جهانی

                                                       از این پاکیزه تر نبود بیانی

انسان در راس موجودات قرار دارد و جزء کره زمین می باشد انسانی که به کمال نهایی خود برسد مجمع اسماء و صفات خداوند می شود که با اجازه خداوند مفاتیح و کلید های غیب در دست او قرار می گیرد و قلب او خزانه اسرار و علوم الهی می شود ویژگی بعدی انسان گرایش به خود داشتن و دارای نیروی عقل و اندیشه کردن و دارای اختیار بودن و قدرت اتخاذ تصمیم داشتن و اعمال اراده کردن و داشتن میل به کمال و اندیشیدن درباره اینکه از کجا آمده ایم برای چه آمده ایم و به کجا می رویم و چرا باید برویم و چه باید بکنیم انسان خود بر نیک وبد خویش آگاه است و بر نفس خویش صاحب بصیرت است و خود را بهتر از هر کس می شناسد انسان اگر از نیروی خدادادی استفاده کند و قدرت تفکر و اندیشه و عقل را نیز که از استعدادهای خدادادی است بکار بگیرد مطمئا به رفتار خود آگاهی خواهد داشت و انگیزه و هدف و اعمال و رفتار خود را خواهد شناخت حتی با استفاده از این نیرو ها خواهد آموخت که رفتار اجتماعی خود را در موقعیت های مختلف چگونه شکل دهد

  خویش را به درستی دریابد و بر اساس آن عمل کند و اجازه ندهد که این دریچه شناخت و فهم و عمل از میان برود و یا کور شود و یا پرده ای بر آن افکنده گردد و امکان بهره مندی درست از آن برای صاحبش سلب شود.

 

تعداد صفحات : 2

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد